درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( اکت )چیست؟
گویی تفکر، زبان و کلام باهم و بهطور ترسانندهای با واقعیت یکی فرض میشوند. ما آدم ها بهواسطه وجود برنامه گرایش – دوری گزینی در مغزمان، بلافاصله از منبع درد و ناراحتی فاصله میگیریم بدون آن که فکر کنیم آیا تهدید ادراکشده، واقعی است یا صله زبان ماست.
زندگی با رنج عجین است، آدمی با اجتناب و پرهیز، نمیتواند به تمایلاتش نزدیک شود. چرا نمیتوانیم هم رنج نکشیم هم به خواستههایمان برسیم؟ تماموقت سروکار ما در این رویکرد، با انعطافپذیری روانشناختی است. هرچه به راهبردها، احساسها و تجارب منسوخ بیشتر بچسبیم، انعطافپذیری روانی خویش را بیشتر از دست میدهیم.
این مدل میان تحمل و پذیرش تمایز قائل میشود. تحمل با زجر همراه است و در خود، انفعال را مستتر دارد، حالآنکه پذیرش با درد (بهجای زجر)، همراه است و انسان را از پویش بازنمیدارد؛ چهبسا پویندگی را به دنبال دارد. توجه به ارزشها، حلقه مفقود درمانهای روانشناختی نوین است.
پذیرش این موضوع که زندگی ارزشمندانه با رنج همراه است، و حرکت در مسیر ارزشها مستلزم تعهد است، و نیز اینکه واژهها جای تجربه کردن را نمیگیرند، بنیان راهبردها و نیز فنون مورداستفاده در رویکرد درمانی اکت (است. جنبههای ناکنشورانه زبان در این رویکرد حذف میشوند. اکت act بر این موضوع اذعان دارد که هر واژه حجم عظیمی محتوا با خود حمل میکند ولی نهایت استفاده را از جنبههای کنشورانه زبان میکند. تمثیلها جایگاه خاصی در اکت دارند.
شش فرایند بنیادین اکت: ۱) پذیرش ۲) نا همآمیزی (گسلش) شناختی ۳) تماس با لحظهلحظههای زندگی (مایندفولنِس) ۴) بافتار انگاشتن خویشتن ۵) روشنسازی ارزشها و ۶) تعهد / پایبندی. این شش مؤلفه را میتوان در دو حیطه فرایندهای ذهن آگاهی و تغییر رفتار دستهبندی کرد، فرایندهایی که در ترکیب با هم انعطافپذیری شناختی را ایجاد میکنند.
در ادبیات عرفانی ما، تجربه کردن درد روانشناختی، همواره فضیلت دانسته شده است (درد عشقی کشیدهام که مپرس / زهر هجری چشیدهام که مپرس). پذیرش (وفا کنیم و ملامتکشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافریست رنجیدن) و ناامیدی سازنده (در ناامیدی بسی امید است) بخش اصلی رشد روحی دانسته شده است. رفتار برتر از کلام است (دو صد گفته چون نیم کردار نیست) و زندگی ارزشمدار یا عاشقانه (دل به کف عشق هر آنکس سپرد/ جان بدر از وادی محنت نبرد)، هدف بیشتر مکاتب عرفانی ماست.
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
واژهها را باید شست
واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد
این درمان با ادغام مداخلات پذیرش و ذهن آگاهی در راهبردهای پای بندی / تعهد و تغییر، به درمانجویان برای دستیابی به زندگی پر نشاط، هدفمند و با معنا کمک میکند. هدف اکت (درمان پذیرش و تعهد) تغییر شکل یا فراوانی افکار و احساسات آزارنده نیست؛ بلکه هدف اصلی آن تقویت انعطافپذیری روانشناختی است. توانایی تماس با لحظهلحظههای زندگی و تغییر و تثبیت رفتار است، رفتاری که به مقتضای موقعیت، همسو با ارزشهای فرد میباشد.
ورکشاپ 20 پیشنهاد می کند: 5 مانع رسیدن به خودشکوفایی
اکت، رنجش انسان و اجتناب تجربهای
اکت بهجای تلاش مستقیم برای کاهش هیجانات و افکار آزارنده بر افزایش کارآمدی رفتاری در عین وجود افکار و احساسات ناخوشایند، تأکید میکند. مفروضه اصلی اکت ازاینقرار است که بخش قابلتوجهی از پریشانی روانشناختی جز بهنجار تجربه انسانی است.
اجتناب تجربهای ممکن است برای مدت کوتاهی تسکیندهنده باشد، اما مشکلات و پریشانی ما را در درازمدت وخیمتر میکند و مانع از زندگی با معنا، هدفمند و پرشور میشود. اگر فردی برای شغل رضایتبخش ارزش قائل است ولی معمولاً با تقاضاهای استرسزای آن کنار نمیآیند، بعید است به چنین شغلی برسد.
افزایش اجتناب تجربهای همراه با ناتوانی در کاهش پریشانی در درازمدت و حتی کوتاهمدت منجر به دوری روزافزون از زندگی با معنا، هدفمند و پرشور میشود. رواندرمانی ملزم است به درمانجویان کمک کند تا راههایی برای پذیرش این پریشانی پیدا کنند.
ادعای واژههای سمج و ارزیاب مبنی بر اینکه به واقعیت پی بردهاند، خیالی بیش نیست. درمانگر اکت از درمانجو نمیخواهد که محتوی افکارش را بپذیرد؛ بلکه میخواهد افکارش را به همان صورتی بپذیرد که هست، نه آنگونه که ذهنش میگوید.
اکت و موج سوم رفتاردرمانی
رفتارگرایی منحصراً به متغیرهایی استوار بود که بهطور مستقیم قابلمشاهده بودند. فرضیه های اصلی شناخت درمانی این بود که شناختوارههای تحریفشده و غیرمنطقی، که بهطور بالقوه تغییرپذیر هستند، بیشترین نقش را در بروز اختلال روانی ایفا میکنند.
نظریه چارچوب ارتباطی و فاصلهگیری فراگیر (که هماکنون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد / پایبندی) نامیده میشود؛ مجموعه نسبتاً منحصربهفردی از فرایندهای یادگیری کنش گر را که بهطور مستقیم قابلمشاهده هستند، مدنظر نظر قرار میدهد. این رویکرد از انتقادهای ذهنباوری به دور است و شامل سازههای قابلمشاهده نمیشود؛ مراد سازههایی است که در سایر نظریههای روانشناختی وجود دارد.
نظریه چارچوب ارتباطی به افراد کمک میکند افکار و هیجانات مسئلهساز را بهگونهای متفاوت تجربه کنند، نه اینکه برای تغییر یا کاهش فراوانیشان تلاشی نظاممند صورت دهند. پیوند نسبتاً نزدیک دانشبنیادی و کاربردی در موج اول رفتاردرمانی بار دیگر در نظریه چارچوب ارتباطی و اکت در موج سوم نشان داده شده است.
مایل به شرکت در کارگاه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هستم.
پرتال خبری روانشناسی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.